ناامیدی، مخل دموکراسی است
تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۱۷۲۸۱
عصر ایران؛ مترجم: لیلا احمدی - پروفسور دیون جونیور استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج تاون و استاد مدعو دانشگاه هاروارد است. او پژوهشگر ارشدِ مطالعات حکومتداری در مؤسسۀ بروکینز است و سالها به عنوان مفسر، روزنامهنگار و گزارشگر سیاسی قلم زده است. عنوان آخرین کتاب او «100%دموکراسی: گزینهای آماده برای رفراندوم جهانی» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*****
امیدواری به قدری در خطابهها و اندرزها به کار میرود که استناد به آن میتواند مایۀ اکراه و دلزدگی گردد. این واژه میتواند در حکمِ عصایی نجاتبخش برای گذر از ناخرسندیها قلمداد شود یا جادوگری باشد که بشریت را از وحشت و هراسِ این سرزمینی به سرایی دلافروز و خواستنی برساند که در آن دیگر اثری از تلاش، انضباط و تعهد نباشد.
اما امید چیزی ورای اینهاست. محفلی مهیا و درخشان نیست. فضیلتی است که جویای آنیم. سر و کارش با واقعیت است و موانع را به جان میخرد. باراک اوباما در وصف امید میگوید: "اگر دلاوریِ دستیابی به امید و جدیت مبارزه برای آن را داشته باشیم، روزگار بهتری در انتظار ماست". این خواسته در حیات سیاسیِ اوباما از چنان اهمیتی برخوردار بود که به آرمان حزب مبدل شد.
هنگامیکه سارا پیلین نامزد معاونت ریاستجمهوریِ حزب جمهوریخواه از کارزار انتخاباتیِ میاندورهای 2020 خارج شد، جملهای به یادماندنی بر زبان آورد: "آخر این مقولۀ امیدبخشِ تغییر چگونه برای شما کار میکند؟"
واقعیت آن است که امید به ایمان و عشق میماند و منحصر به هیچ حزب و سیاستمدار خاصی نیست. نکتۀ دیگر دربارۀ امید این است که مقولهای عملی و شدنی است. آماندا ریپلی نویسنده و روزنامهنگار معروف دراینباره میگوید: "امید رکنی حیاتی برای شکوفایی و تعالیِ انسان است اما در خبرها به چشم نمیآید." این روزها امید در هوایی که نفس میکشیم وجود ندارد اما در ذهن آدمهای فکور یافت میشود.
سال گذشته دو کتاب، یکی به قلم نویسندهای اقتصاددان و دیگری به کوشش یکی از محققان حوزۀ الهیات، در باب امید منتشر شد. این کتابها نشان میدهند که امیدواری در سیاستگذاری و استقرار سیاستی نجیب و شایسته نقشی کانونی دارد.
کارول گراهام همکار من در مؤسسۀ بروکینز اقتصاددان است و او نیز به بررسیِ اهمیت مثبتاندیشی و امیدواری در زندگی پرداخته است. گراهام به این واقعیت اشاره میکند که "قدرت امید" در ساحتی که آن را "علم ملالتبار" مینامد، تب و تابی نامعمول ایجاد میکند. او فصل نخست کتاب را با این حقیقت آغاز میکند: "امید مفهومی است که در اقتصاد کمتر به آن پرداخته شده است".
گراهام بر این باور است که نباید اقتصاد عادی از امید باشد. امیدواری پیامدهای بیشماری دارد که اقتصاددانان در پی آنها هستند و جملگی ماحصل امیدند؛ پیامدهایی از قبیل تحرک صعودی، نیروی کار زبده و آموزشدیده، جامعۀ سالم و نیرومند و رشد اقتصادی. نقطۀ مقابل امید، ناامیدی است که مشکلی سترگ و قابل اندازهگیری است.
امروزه در ایالات متحده ناامیدی مانعی برای احیای بازارکار و بهرهوری محسوب میشود. فقدان امید میزان رفاه و طول عمر و سلامت خانواده و جامعه را به خطر میاندازد. گراهام در این باره مثال سادهای میزند: پرورش امید در پیشبرد سیاستهای آموزش مشاغل و تعلیم و تربیت اهمیت دارد چراکه "اگر مردم به آینده امیدوار نباشند اساساً به سیاستهای تعلیمی نیز توجه نمیکنند". به همین دلیل امید فقط باور به بهترشدنِ امور در آینده نیست، بلکه اعتماد به تواناییِ انجام کاری مشخص در آینده است. مسائل مربوط به رفاه و زندگی بهتر ذیل همین واژه به مباحث عمومی راه مییابند.
پژوهشگری به نام مورتی گزارشی اجتماعی درباب تنهایی، انزوا و عدم ارتباط در قالب بحران بهداشت عمومی منتشر کرده است. بحث مورتی این است که اقدامات دولت در حوزۀ حمل و نقل، احداث پارکها و کتابخانهها، تسهیلات کاری و فناوری به تقویت زیرساختهای فیزیکی و اجتماعی میانجامد. مدیریت اقتصادی هم قاعدتاً اهمیتی محوری دارد، با ابن حال از نقش امید نمیتوان غافل شد. امیدواری در سلامت شهروندان و توسعۀ اجتماعی نقشی برجسته دارد.
دوست من گراهام پیرو همین مطالب به پژوهش مشهور آنه کیس و انگس دیتون در خصوص "مرگهای ناشی از ناامیدی" در طبقۀ کارگر آمریکایی اشاره و تصریح میکند که خیلی از خودکشیها، بیماریهای مرتبط با مصرف الکل و اعتیاد به موادمخدر ناشی از فقدان امید در جامعه است. از دست دادن امید معمولاً متعاقبِ از دست دادن شغل، درآمد و انواع فروپاشیهای اجتماعی رخ میدهد. کیس و دیتون دریافتهاند که مرگ ناشی از ناامیدی در میان سفیدپوستانِ کمدرآمد بسیار رایج است.
سیاهپوستان آمریکایی شاید به دلیل تجربۀ طولانیِ تحمل بیعدالتی و تبعیض، انعطاف بیشتری از خود نشان میدهند. با این حال او خاطرنشان میکند که در سالهای اخیر نرخ خودکشی در میان سیاهپوستان جوان آمریکایی به شدت در حال افزایش بوده و مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حدِ مواد مخدر در میان مردان سیاهپوست افزایش یافته است. گراهام نتیجه میگیرد که بازگرداندن امید الزام و سیاستی اخلاقی است که باید در جوامع انسانی فارغ از نژاد و طبقه گسترش یابد.
مایکل لمب محققِ دانشگاه ویک فارست در کتاب "مشترکالمنافعِ امید: دیدگاهی تجدیدنظرطلبانه دربارۀ اندیشۀ سیاسی سنت آگوستین" به اهمیت امید در سیاست امروز میپردازد. برخلاف تصور رایج از سنت آگوستین به مثابۀ اندیشمندی با تفکرات آنجهانی که بر "تاریکی و بدبینی" تأکید داشته، لمب شمایلی متقاعدکننده از متفکری ترسیم میکند که "به امیدی واقعگرایانه برای برقراریِ صورت بهتری از اجتماع -نه فقط در بهشت که بر زمین- بشارت میدهد".
آگوستین از منظر لمب اندیشمندی است که "محدودیتها و امکانات سیاست" را درک میکند -چراکه خردورزی ایجاب میکند همواره هر دوی اینها را درنظر داشته باشیم- و از این رو این فیلسوف سیاسی را "متحدی بسیار گرانقدر ولو دیگرگون در زمانۀ ما قلمداد میکند".
لمب نیز مانند گراهام "بر هزینۀ گزاف ناامیدی در سیاست اشاره دارد که به عقیدۀ او میتواند شهروندان را به کنارهگیری از سیاست سوق دهد و جواز بیتفاوتی یا تقدیرگرایی را صادر کند". هشدار ارزشمند او به ما این است: "هرگاه نومیدی بدل به عادتی فسادآمیز گردد، میتواند مصایب اجتماعی و سیاسی را صدچندان سازد". اگر شهروندان بر اثر نومیدی، ضعیف، رنجور و سست گردند، دموکراسی هرگز نمیتواند کارساز باشد.
این مقاله را با عباراتی از ایوان کلیما در کتاب روح پراگ به پایان میبرم: "امید همیشه به آینده پیوند زده میشود. امید توانایی آدمی است برای تخیل در موقعیتی متفاوت از موقعیت کنونی. به راستی چه چیزی میتواند انسانیتر از امید باشد؟"
منبع: واشنگتن پست، 9 جولای 2023
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۱۷۲۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جلائیپور، استاد دانشگاه: برای عملیات «وعدهٔ صادق» به قدر کافی پیوستهای دیپلماتیک و مربوط به سیاست داخلی و اقتصاد تمهید و عملیاتی نشده/ به جای انسجام داخلی و افزایش همبستگی ملی و رضایت عمومی شهروندان، شاهد تجدید طرح گشت ارشاد بودهایم
به گزارش جماران؛ حمیدرضا جلائیپور استاد دانشگاه در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت:
در سیاست پیچیدهٔ ملی و جهانی امروز کم پیش میآید که موضع نیروها در برابر یک پدیده بتواند به عنوان شاقول و مرزگذارِ روشنِ اخلاقی و سیاسی عمل کند. موضع هر نیروی سیاسی در برابر عملکرد اسرائیل آپارتایدی و اشغالگر در شش ماه گذشته از این نمونههای کمیاب است. اسرائیلی که اساسا از ابتدا مبتنی بر اشغال، ترور، ایدئولوژی صهیونیستی، نسلکشی، پاکسازی قومی و استعمار شهرکنشین شکل گرفت و چند دهه مبتنی بر همین ابزارها و متکی به حمایت نواستعماری آمریکا و اروپا و با نقض مستمر و سیستماتیک حقوق و آزادیهای اساسی فلسطینیان و قوانین بینالمللی پیشروی کرد، در شش ماه گذشته کلکسیون بیسابقهای از جنایات جنگی را در برابر دوربین رسانهها و گوشیهای هوشمند در جهان شبکهای مرتکب شد.
برای عموم ایرانیان (حتی ناراضیان شدید) روشنگر است که بخش بزرگی از اپوزیسیون غیرملی نهتنها آشکارا در طرف اسرائیل نسلکش و کودککش ایستادند و در برابر قتل عام ۴۰ هزار فلسطینی (اکثرا کودک یا زن) و انواع جنایت جنگی هولناک و فریب و دروغ مستمر اسرائیل سکوت کردند، بلکه رسانهها و رهبران این اپوزیسیون وابستهٔ مالی و سیاسی نتانیاهو شدهاند. اپوزیسیون وابسته به اسرائیل طرف اشتباه این شاغول مرزگذار ایستاد و از جمله به همین دلیل افول کرد و ضربهای کاری و بلندمدت خورد.
مسالهٔ فلسطین و آرمان فلسطین قبل از انقلاب ۵۷ هم وجود داشت و امروز با مواضع اخیر حماس هم روشنتر شده است که خود اسرائیل (در نظر و عمل) و آمریکا (در عمل، چنانکه در وتوی اخیرش متبلور شد) تنها موانع تشکیل دولت مستقل فلسطینیاند، و نه ایران که به آن رای مثبت داد. با این حال روشن است که اسرائیل میکوشد مثل دو دههٔ گذشته پروژهٔ امنیتیسازی ایران را پیش ببرد، از ایران مترسکی برای کاهش فشار روی خودش و ایجاد ائتلاف با کشورهای منطقه بسازد و در دشنهزنی به ایران در خارج و داخل مرزهایش پیشروی کند. حملهٔ اسرائیل به ساختمان دوم سفارت ایران در سوریه گام جدید اسرائیل آپارتایدی و خطای راهبردی آن بود که باز بخش بزرگی از اپوزیسیون با محکوم نکردنش نشان داد منافع ملی و قوانین بینالمللی برایش اهمیت و اولویتی ندارد.
پاسخ ایران به حملهٔ اسرائیل اشغالگر در عملیات وعدهٔ صادق نیز رخداد بزرگی بود که باز بخش بزرگ از اپوزیسیون نتوانست اهمیتش را دریابد. برجام مهمترین شاهکار دیپلماتیک و مولفهٔ قدرت نرم ایران و وعدهٔ صادق مهمترین شاهکار بازدارندهٔ سخت ایران در دهههای اخیر بوده است. نیرویی که نتواند این واقعیت را ببیند و چنان از روزمرگیهای سیاسی و اختلافهای دیگر ارتفاع بگیرد که اهمیت این دو مولفه در قدرت و منافع ملی ایران را درک کند به ضعف و عدم صلاحیت خودش گواهی میدهد. وعدهٔ صادق نشان داد که سرمایهگذاری همهٔ دولتهای پس از جنگ بر بازدارندگی موشکی و سرمایهگذاری دههٔ اخیر ایران بر پهپادها در دفاع ملی کارساز بوده است. وعدهٔ صادق مصداق روشنی از دفاع مشروع مطابق قوانین بینالمللی، با اهداف نظامی، بدون تلفات انسانی و به قصد پیشگیری از جنگ بود و به خاطر عقلانیت قابل توجهی که در اجرای آن بارز بود به جنگ نیانجامید، بر قدرت ملی افزود و ایران را به نسبت چند ماه پیش در برابر جنگ پرشدت، حملهٔ نظامی و پیشرویهای اسرائیل مصونتر کرد. با این حال، پایدارسازی دستاوردهای صبح صادق نیازمند تقویت دیگر مولفههای قدرت ملی، از جمله دیپلماسی تواناتر، اقتصاد توانمند و افزایش انسجام داخلی و رضایت عمومی شهروندان است.
متاسفانه شواهد نشان میدهد برای عملیات موفق و مدبرانهٔ وعدهٔ صادق به قدر کافی پیوستهای دیپلماتیک و مربوط به سیاست داخلی و اقتصاد تمهید و عملیاتی نشده است. به جای انسجام داخلی و افزایش همبستگی ملی و رضایت عمومی شهروندان، در هفتههای گذشته شاهد احکام قضایی و تجدید طرح گشت ارشاد بودهایم که بر شکافها و نارضایتی میافزاید و ناعادلانه است. متاسفانه همین سوءحکمرانیها زمینهسازی کرده است برای این واقعیت تلخ که دانشجویان ایرانی حتی به نسبت دانشجویان آمریکایی حساسیت و اعتراض کمتری به نسلکشی اسرائیل نشان میدهند. آمریکایی که عملا پشتوانهٔ نسلکشی اسرائیل میشود و در دانشگاههایش معترضان به نسلکشی سرکوب میشوند صلاحیت و مشروعیت اخلاقی پند و اندرز حقوق بشری به کشورهای دیگر ندارد، ولی صداوسیما و حکمرانانی که از سرکوب دانشجویان معترض در ایران حمایت میکنند و با گشت ارشاد و احکام قضایی ناعادلانه بر صورت آزادیها پنجه میکشند هم صلاحیت نقد سرکوب در آمریکا را از دست میدهند و در جامعهٔ ناراضی نسبت به سهمگینترین جنایات جنگی اسرائیل اشغالگر حساسیتزدایی میکنند. با این حال، سوء حکمرانیها نباید قطبنمای اخلاقی شهروندان آگاه و نیروهای سیاسی ملی را از کار بیاندازد و صدای اعتراضشان به نسلکشی و سرکوب و تجاوز اسرائیل کودککش به میلیونها فلسطینی و سفارت ایران را کوتاه کند. در همین بزنگاهها و با همین شاقولهای مرزگذار است که عیار ملی و اخلاقی بودن نیروها سنجیده میشود.